آن مرد دوباره آمد :))

ساخت وبلاگ
یه شب مثل احمق ها تو اتاقم سیگار کشیدم و فکر کردم تا صبح دیگه بوش میره ، ولی متاسفانه رخنه کرد تو تمام اجزای اتاقبعد اومدم خیر سرم اسپری زدم که بوش بره ، تازه یه ترکیب افتضاحی بوجود اومدصبح بابام اومد بیدارم کنه گفت این چه بوییه؟ گفتم بوی اسپریگفت نه این اسپری نیست ، مواد کشیدی ؟ گفتم نه بابا حالا که اصرار داری باید بگم بوی سیگاره ، گفت نه بوی سیگارم نیست بدتر از سیگارهگفتم اخه اسپری زدم بوش بره تازه قاطی شدنگفت خب ته سیگارو بیار ببینمخلاصه رفتم از تو سطل آشغالی فیلترشو پیدا کردم نشونش دادم تا خیالش راحت شد مواد نبودهمیگن به مرگ بگیر که به تب راضی بشه حکایت منه  آن مرد دوباره آمد :))...
ما را در سایت آن مرد دوباره آمد :)) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arooshna-zm بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1396 ساعت: 7:22

یه مهمون ناخونده امشب اومد خونمون ، و یکمی هم خوابیدنصف شب پاشد اومد تو اتاق من گفت تو اون اتاق سردم شد و اگه رو تخت تو اینجا بخوابم گرمم میشهمنم دیدم داره بهونه میاره که اینجا باشه فضولی کنه ، گفتم من نمیتونم رو زمین بخوابم الانم دیگه فیلمم تموم شد میخوام بخوابماونم رفت خونشونحالا میدونم از فردا باید به همه جواب پس بدم که چرا اینکارو کردم و ایناولی من اینجوریم که اولا از ادم فضول و پررو خوشم نمیاددوما راحتی خودمو به بقیه ترجیح میدمشاید بگن مغرورم و ایناولی بقیه هم باید حد و مرز خودشونو بفهمناینکه نصف شب بری تو اتاق یکی بگی میخوام رو تختت بخوابم و اونو آواره کنی و بعد توقع داشته باشی هرچی گفتی بگه چشم ، حتی برای یک شب ، خیلی مسخره استTags: آن مرد دوباره آمد :))...
ما را در سایت آن مرد دوباره آمد :)) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arooshna-zm بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1396 ساعت: 7:22